اگر زبان انگلیسی را اصلاً بلد نباشیم و قرار باشد برای حدود یک ماه به یک کشور انگلیسی زبان سفر کنیم و زمان بسیار کمی (مثلاً یک هفته) داشته باشیم باید چکار کنیم؟
چه کلمات، عبارات یا جملات پرکاربردی برای یک سفر یک ماهه وجود دارد که لازم است آنها را حفظ کنیم یا یاد بگیریم؟
سوالات مشابهی را هم میتوان مطرح کرد که جواب تقریباً مشابهی دارند. از جمله اینکه اولین کلمات و جملاتی که در تعاملات روزمره و موقتی با دیگران باید یاد بگیریم، کدامها هستند؟
یا در اولین برخورد با یک فرد انگلیسی زبان، به چه عبارات و جملاتی نیاز داریم؟
اگر کتابهایی که برای این منظور و با عناوینی مانند انگلیسی در سفر یا مکالمه روزمره نوشته شده را نگاه کنیم، میبینیم جزئیات گرامری یا کلمات غیر کاربردی زیادی در سراسر کتاب وجود دارد که عملاً باعث میشود چنین کتابهایی خوانندگان راضیای نداشته باشند.
در این درس، تلاش میکنیم پاسخی برای این مسئله ارائه کنیم.
اگر بخواهیم در یک جمله راه حل این مسئله را بیان کنیم، باید بگوییم که در چنین موقعیتی بهتر است لیستی حاوی حدود ۱۲۰ آیتم (کلمه، عبارت و جمله) را با رعایت اصولی بخوانیم، حفظ کنیم و یاد بگیریم.
در این درس، لیست این ۱۲۰ آیتم را آوردهایم. همچنین در مورد نحوه یادگیری موثر آنها هم صحبت میکنیم.
منبع اصلی استفاده شده در این درس، مقالات و کتابهای دکتر پاول نیشن، استاد مطالعات زبانشناختی کاربردی دانشگاه ویکتوریا است.
این لیست از کجا آمده و چگونه تولید شده؟
محققانی که این لیست را تهیه کردهاند، نیازهای کسی که برای یک سفر حدوداً یک ماهه به یک کشور دیگر سفر میکند را بر اساس سه مورد زیر تحلیل و بررسی کردهاند: ۱) مصاحبه با زبانآموزان ۲) تحلیل کتابهایی برای توریستها با عناوینی مشابه “مکالمه برای سفر” و … ۳) تجربیات شخصی تهیه کنندگان این لیست.
همچنبن فراوانی این آیتمها، سطح پوشش آنها (چه میزان از مکالمات با این تعداد آیتم انجام میشود؟) و قابلیت ترکیب آنها در نظر گرفته شده است.
این ۱۲۰ آیتم، به ۸ دسته مانند سلام و احوالپرسی، خرید و تخفیف گرفتن، خواندن تابلوها و سفارش غذا تقسیم بندی شدهاند.
این لیست به درد چه کسانی میخورد؟
همانطور که در مقدمه درس گفتیم، این لیست برای یک توریست یا هر کسی که قصد دارد برای یک تا سه ماه از یک کشور انگلیسی زبان بازدید کند و بخواهد از عهده برخوردهای بسیار ساده در موقعیتهای روزمره اجتماعی بربیاید، مناسب است.
کسی که میخواهد از این لیست استفاده کند، زمان بسیار کمی دارد. در نتیجه یک تا چند هفته و چند تا چند ده ساعت بیشتر برای یادگیری فرصت ندارد.
همچنین سطح زبان او نزدیک به صفر است.
به عبارتی دارد اولین تلاش خود را برای یادگیری زبان انگلیسی انجام میدهد.
این لیست به درد چه کسانی نمیخورد؟
کسی که قصد دارد پژوهش و کار آکادمیک یا تحصیلات دانشگاهی انجام دهد، کسی که قصد دارد موقعیتهای مربوط به کسب و کار و قرارداد و مذاکره را مدیریت کند و هر کسی که لازم است استفاده جدی از زبان داشته باشد، نمیتواند با چنین لیست سادهای نیاز خود را رفع کند.
چنین شخصی نیاز دارد در زمان طولانی (صدها ساعت) جنبههای مختلف یک زبان را یاد بگیرد.
البته گاهی کسی ممکن است مثلاً در مهارت شنیدن یا خواندن سطح خوبی داشته باشد، اما از عهده سادهترین موقعیتهای اجتماعی مانند خرید غذا یا درخواست قیمت یک کالا برنیاید. چنین شخصی میتواند برای شروع مهارت مکالمه از این لیست استفاده کند.
با ذکر این چند نکته مقدماتی، بهتر است به سراغ این لیست ۱۲۰ آیتمی در ۸ دسته زیر برویم:
۱. احوالپرسی و مودب بودن
ر ابتدای گفتگو با گفتن Hello یا به طور خودمانیتری Hi به طرف مقابل سلام کنیم یا اگر اول صبح باشد میتوانیم با گفتن Good morning به او صبح بخیر بگوییم. کلمه morning به معنی صبح است و good به معنی خوب.
همچنین با گفتن ?How are You (چطوری؟) میتوانیم حال او را هم بپرسیم. او در جواب میتواند بگویید: Fine, thank you
معنی Fine، خوب است و Thank you یعنی تشکر از شما.
در پایان گفتگو هم با Goodbye میتوانیم از طرف مقابل خداحافظی کنیم.
در موقعیتهای زیادی مثلاً رفتن از خانه یک دوست یا جدا شدن از یک شخص میتوانیم این کلمه را برای خداحافظی به کار ببریم.
همانطور که در بالا اشاره کردیم، ممکن است گاهی بخواهیم از کسی تشکر کنیم. در این صورت میتوانیم بگوییم Thank you، یا خودمانیتر Thanks.
جواب احتمالی طرف مقابل به تشکر ما It’s nothing (کاری نکردم) یا You’re welcome (خواهش میکنم یا قابل شما را نداشت) خواهد بود.
برای خواهش کردن هم از کلمه Please و برای معذرتخواهی یا ابراز تاسف از Excuse me (من را ببخشید) یا sorry (متاسفم) استفاده میکنیم.
طرف مقابل اگر زیاد ناراحت نشده باشد میتواند بگوید It doesn’t matter یعنی مهم نیست و ایرادی ندارد.
اگر بخواهیم مثلاً از صبحانه یا خوراکی که به ما دادهاند تعریف کنیم، میگوییم Delicious (خوشمزه).
همچنین اگر دیدیم چند نفر دنبال کسی هستند که از آنها عکس بگیرد، میتوانیم پیشنهاد کمک کنیم و بگوییم
?Can I take your photo به این معنی که آیا میتوانم از شما عکس بگیرم؟
۲. خرید و گرفتن تخفیف
هنگام خرید ممکن است از چیزی خوشمان بیاید. استفاده از عبارت
I want X به معنی X را میخواهم کاربرد زیادی دارد.
ممکن است با انگشت به یک کالا اشاره کنید و بگویید I want this یعنی این را میخواهم.
به جای This به معنی این، اگر خواستیم به یک چیز دورتر اشاره کنیم از That به معنی آن استفاده میکنیم.
به جای This و That میتوانیم بگوییم This one یا That one (این یکی یا آن یکی).
This (one), That (one) [to use when pointing at goods]
یا اگر بخواهیم از فروشنده بپرسیم که فلان کالا را دارد، میپرسیم:
Do you have …?
Do you have TV?
همچنین به جای عبارت بالا میتوانیم بگوییم:
Is there …?
Is there TV?
ممکن است فروشنده بگوید:
There isn’t any …
There isn’t any TV
به این معنی که این کالا را ندارند.
اگر آن را داشته باشند، احتمالاً مایلیم قیمت آن را بپرسیم:
How much ?
یا دقیقتر بگوییم:
How much cost?
اگر یک کالای ارزانتر بخواهیم میگوییم:
A cheaper one
اعداد
برای هر کسی که قصد دارد کمترین گفتگو را با یک زبان داشته باشد لازم است بلد باشد ده عدد اول را بشمارد:
one, two, three, four, five, six, seven, eight, nine, ten
همچنین دانستن عددهای رندی مانند پنجاه، صد، هزار و ده هزار که در زیر آماده لازم است:
۵۰: fifty
۱۰۰: (one) hundred
۱۰۰۰: (one) thousand
۱۰۰۰۰: ten thousand
واحدهای پول
دانستن واحدهای پولی یک کشور هم جز ضروریات است. همانطور که میدانید واحد پول آمریکا Dollar است.
هر دلار، صد cent است.
واحدهای وزن و اندازه
واحد وزن، در بیشتر کشورهای دنیا از جمله آمریکا کیلوگرم یا kilogram است که به اختصار kg نوشته میشود.
دانستن کلمات مرتبط به اندازه مثلاً سایزهای کوچک (small)، متوسط (medium) یا بزرگ (large) هم ضروری است.
ممکن است هنگام خرید یک کالا، فروشنده از شما بپرسد How much یا quantity. منظور او این است که چند عدد از آن کالا را میخواهیم.
اگر بخواهیم بگوییم بیشتر یا کمتر، از کلمات more و less استفاده میکنیم. گاهی ممکن است مقصودمان یکی بیشتر یا یکی (یا یک عدد دیگر) کمتر باشد:
one more
one less
دانستن کلمات half به معنی نصف و all of it به معنی “همهش” هم ممکن است مفید واقع شود.
در بالا به یک معنی Excuse me اشاره کردیم. این عبارت، همانند ببخشید خودمان، ممکن است برای جلب توجه و حواس یک نفر به کار برود.
اگر بخواهیم به زیاد بودن قیمت یک کالا اشاره کنیم میگوییم:
Too expensive
یعنی زیادی گران است. احتمالاً قصد داریم آن را با تخفیف یا قیمت کمتری خریداری کنیم. در این صورت میتوانیم بگوییم:
Can you lower the price?
یعنی آیا میتوانید قیمت را کمتر کنید؟
اسامی چیزهای مهم برای خرید
دانستن اسم انگلیسی چیزهایی که ممکن است خریداری کنید، ضروری است. مثلاً بد نیست معنی کلمات stamp (تمبر)، newspaper (روزنامه)، یا نقشه (map) را بدانیم.
۳. خواندن علائم
ممکن است در مکانهای مختلف، این نوشتهها را روی تابلو یا در و غیره ببینیم:
Gents (آقایان)
Ladies (خانمها)
Entrance یا In (ورودی)
Exit یا out (خروجی)
Closed (بسته)
۴. رفتن به جایی
گفتیم یکی از کاربردهای excuse me، گرفتن توجه کسی یا به طور عامیانه صدا کردن اوست. مثلاً وقتی میخواهیم با گفتن ?can you help me از کسی بپرسیم که آیا میتواند به ما کمک کند، اول باید با excuse me او را صدا بزنیم که به صحبت ما گوش کند.
اگر بخواهیم از کسی آدرس یا موقعیت یک محل را بپرسیم از where is استفاده میکنیم. مثلا برای پرسیدن اینکه خیابان لمبارد کجاست میگوییم:
Where is Lombard street?
اگر هم خیابان خاصی حضور داشته باشیم و بخواهیم اسم آن را بپرسیم میگوییم:
What is the name of this street?
به جای street میتوانیم کلمات town به معنی شهر، place به معنی مکان یا station به معنی ایستگاه را هم به کار ببریم.
بد نیست تعدادی از مکانهای مرسوم شهری را هم بلد باشیم:
WC / Toilet توالت یا سرویس بهداشتی
Bank بانک
Department store فروشگاههای بزرگ و چند بخشی مانند فروشگاه شهروند و رفاه و کوروش
Restaurant رستوران
Airport فرودگاه
Train station ایستگاه قطار
Bus station ایستگاه اتوبوس
Hospital بیمارستان
Doctor دکتر
Post Office اداره پست
Police پلیس
Market بازار
میتوانیم اینها را با I want بیاوریم و از کسی بخواهیم مثلاً ایستگاه اتوبوس را به ما نشان دهد:
I want bus station
یا از او بپرسیم که چقدر از اینجا فاصله دارد:
How far? چقدر دور است؟
یا
Is it near? آیا نزدیک است؟
اگر بخواهیم بپرسیم چقدر طول میکشد تا به آنجا برسیم میگوییم:
How long to get to bus station?
گاهی گفتن How long به معنی چه مدت با لحن سوالی کفایت میکند تا طرف متوجه شود منظور ما این است که رسیدن به ایستگاه اتوبوسی که آدرس آن را پرسیدیم چقدر طول میکشد.
بد نیست بدانیم به جهتهای چپ و راست و مستقیم چه میگویند:
Left چپ
Right راست
Straight ahead مستقیم (به جلو)
فرض کنید سوار تاکسی هستیم و میخواهیم سرعت خود را کم کند یا توقف کنید یا منتظر شود تا کاری انجام دهیم و دوباره سوار شویم. در این صورت از این سه عبارت استفاده میکنیم:
Slow down سرعت را کم کنید
Stop here نگه دارید
Wait منتظر بمانید
این بخش را با اشاره به دو کلمه دیگر به پایان میبریم:
Ticket بلیت
When کی یا چه زمانی
۵. پیدا کردن جایی برای اقامت موقت
اگر بخواهیم بپرسیم هتل کجاست میگوییم:
Where is hotel?
به طور کلی با where is محل یک مکان را میتوانیم بپرسیم.
برای پرسیدن هزینه هتل همانطور که قبلاً هنگام خرید اشاره کردیم از how much یا cost استفاده میکنیم.
اگر دنبال جای ارزانتری باشیم میگوییم a cheaper one به معنی یک هتل ارزانتر یا
where is a cheaper hotel?
یا
I want a cheaper hotel?
برای پرسیدن زمان خروج هم میگوییم:
Leave at what time?
یعنی کی باید اینجا را ترک کنم. این عبارت را ممکن است مسئول رزرو هتل هم از ما بپرسد.
در جواب ممکن است بگوییم امروز یا فردا:
Today امروز
Tomorrow فردا
۶. سفارش غذا
همانطور که قیمت یک کالا یا هتل را پرسیدیم، اینجا هم با how much یا cost بپرسیم که فلان غذا چه قیمتی دارد.
بعد از صرف غذا با گفتن The bill, please میتوانیم درخواست صورتحساب بکنیم. bill به معنی صورت حساب یا قبض است.
برای درخواست یک غذای مشخص هم اول باید اسم آن غذا را بلد باشیم بعد از I want استفاده کنیم.
پس لازم است اسم تعدادی غذا و نوشیدنی یا حتی تعدادی از کلمات مربوط به آشپزی را بلد باشیم تا هنگام سفارش غذا از آنها استفاده کنیم.
اگر خواستیم به خوشمزه بودن غذا اشاره کنیم میگوییم Delicious.
۷. گفتن از خود و صحبت با بچهها
معمولاً همان اول گفتگو لازم میشود خو را معرفی کنیم:
I am Ali
ممکن است طرف مقابل از من بپرسد از کجا آمادهام:
Where do you come from?
در جواب میتوانیم بگوییم:
I am an Iranian
یعنی من یک ایرانی هستم یا
I come from Iran
:اگر کسی بخواهد بپرسد شغل من چیست یا چکاره هستم میگوید
What do you do?
جواب احتمالی ما باید چیزی شبیه به این باشد:
I am a teacher/tourist
یعنی من معلم یا توریست (یا هر عنوان دیگری) هستم.
ممکن است لازم شود درباره زبانی که خود ما یا طرف مقابل صحبت میکند بپرسیم:
Are you speak English?
I speak Persian.
you speak Chinese.
اگر سطح زبان ما ضعیف باشد احتمالاً در جواب ?Are you speak English میگوییم:
A little / very little
به معنی کمی یا خیلی کم
حالا بیاید موضوع را کمی حرف بزنیم و فرض کنیم داریم با یک بچه صحبت میکنیم.
معمولاً سوال اول ما این است که اسم تو چیست:
What is your name?
یا چند سال داری؟
How old are you?
جواب این سوال یک عدد خواهد بود. بنابراین لازم است عددها را بلد باشیم.
این بخش را هم با دو جمله کاربردی دیگر به پایان میبریم:
I have been here 10 days
من ده روز است اینجا هستم یا اگر بخواهیم تحت الفظی ترجمه کنیم: من ده روز اینجا بودهام.
به جای days به معنی روزها میتوانیم از weeks و months به معنی هفتهها و ماهها استفاده کنیم.
جمله آخر مربوط به مریض بودن است:
I am sick
یعنی من مریض هستم. sick به معنی مریض و بیمار است.
۸. مدیریت چالش مرتبط با زبان و یادگیری آن
اگر سطح زبان ما خوب نباشد، دشواریهای خاصی در گفتگو با یک انگلیسی زبان خواهیم داشت.
با یاد گرفتن یک سری جملات میتوانیم این دشواری را کمتر کنیم.
برای مثال میتوانیم برای اطمینان از اینکه طرف مقابل حرف ما را متوجه شده بپرسیم:
Do you understand?
آیا فهمیدی؟
طرف مقابل اگر متوجه شده باشد احتمالاً میگوید:
I understand
و اگر نفهمیده باشد میگوید:
I don’t understand
گاهی قبل از شروع گفتگو بهتر است مطمئن شویم که طرف صحبت ما انگلیسی صحبت میکند:
Do you speak English?
این را شخص دیگری ممکن است از ما بپرسد. speak به معنی صحبت کردن است.
این سوال را با بله یا خیر جواب میدهیم:
Yes
No
اگر منظور طرف مقابل را متوجه نشویم میتوانیم از او بخواهیم که حرف خود را تکرار کند:
Repeat, please.
یا از او بخواهیم که آهستهتر صحبت کند:
Please speak slowly
گاهی لازم است تاکید کنیم که سطح زبان ما ضعیف است:
I speak only a little English
یعنی من فقط کمی انگلیسی میتوانم صحبت کنم. only یعنی فقط.
همچنین ممکن است بخواهیم بدانیم که به فلان چیز در انگلیسی چه میگویند. در این صورت با اشاره دست به آن میپرسیم:
What do you call this in English?
یعنی شما به این در انگلیسی چه میگویید. call یعنی نامیدن و صدا زدن.
دو نکته مهم پایانی درباره این لیست
نکته اول درباره ساده بودن این آیتمها و پیچیدگی تعاملات واقعی است.
این لیست و ۱۲۰ آیتم که حدوداً شامل ۱۵۰ کلمه است، مانند نقاشی سادهای که از روی یک منظره طبیعی و واقعی کشیده شده بسیار ساده شده و کاهش یافته است. به این معنی که یک بخش زیادی از پیچیدگی آن حذف شده است.
ارتباطات و تعاملات اجتماعی، حتی یک ارتباط ساده، پدیدههای پیچیدهای هستند اما چنین لیستهایی با زدن سر و ته این پدیده پیچیده و ساده سازی، آن را به یک مجموعه آیتم گسسته کاهش میدهند.
اما هم بر اساس تجربه هم بر اساس یک منطق ساده میتوان ادعا کرد که چنین کاری میتواند نقطه شروع خوبی برای ورود به دنیای پیچیده ارتباطات و تعاملات بین آدمها در یک زبان جدید مانند زبان انگلیسی باشد.
اگر به این لیست با دقت نگاه کنید، متوجه میشود که تمرکز اصلی آن روی این است که فرد بتواند یک مکالمه ابتدایی را شروع کند. اما دست او برای جواب دادن و ادامه تعامل یا داشتن یک ارتباط آزاد بسته است.
نکته دوم درباره افزایش تسلط و یادگیری عمیق این آیتمهاست. در یک درس جداگانه، نکاتی را برای بهبود کیفیت یادگیری زبان انگلیسی لیست کردهایم. بد نیست نگاهی به آن بیندازید و آن نکات را برای یادگیری این آیتمها به کار بگیرید.
- دوشنبه ۰۸ آذر ۰۰ ۱۰:۲۷
- ۱۶۷ بازديد
- ۰ نظر